نقد و بررسی فیلم The Outrun | آشفتگی الکلی

فیلم The Outrun فیلمی درام در دستۀ فیلم‌های اعتیاد محسوب می‌شود. این فیلم بریتانیایی-آلمانی، سومین فیلم داستانی بلند نورا فینگشاید محسوب می‌شود و سرشه رونان در این فیلم به ایفای نقش می‌پردازد.

انسان در دنیای مدرن همواره درگیر اعتیاد بوده است. خواه این اعتیاد به انجام کاری باشد و خواه مصرف مواد مخدر یا نوشیدن مشروبات الکلی. اعتیاد معضل همیشگی انسان مدرن بوده و سینما هم به عنوان بازتابی از زندگی انسان و دغدغه‌هایش در این زمینه ید طولایی دارد. فیلم The Outrun هم سعی دارد باری دیگر به مسئله اعتیاد و در حقیقت، اعتیاد به الکل بپردازد. احتمالا بتوان گفت مهم‌ترین فیلمی که در چند سال اخیر دربارۀ اعتیاد ساخته شده است؛ فیلم To Leslie (2022) به کارگردانی مایکل موریس بود که آن فیلم هم داستان زندگی یک مادر الکلی و انحطاط او را دنبال می‌کرد و آندره آ ریسبرو درخشان ظاهر شد و حتی نامزد اسکار ۲۰۲۳ هم شد.

اما پیش از بررسی خود اثر باید نگاهی به کارنامۀ خانم کارگردان آلمانی ۴۱ ساله بیندازیم که چه شده است در چهارمین اثر بلند خود، خاطرات امی لیپتروت را دستمایه قرار داده و به دل جزیره‌ای بکر در اسکاتلند زده و فیلمی دربارۀ مصائب یک دختر الکلی ساخته است. نورا فینگشاید کارش را به صورت حرفه‌ای با ساخت مستندی تحت عنوان Ohne diese Welt در سال ۲۰۱۷ آغاز کرد و پس از آن در سال ۲۰۱۹ فیلم Systemsprenger را ساخت و نام خودش را به عنوان فیلمساز مطرح کرد. دومین فیلم سینمایی فینگشاید، فیلم Unforgivable (2021) با نقش‌آفرینی ساندرا بولاک بود. علیرغم تمام تفاوت‌ها، فینگشاید در هر ۳ فیلم سینمایی خود، داستان زنی آسیب‌دیده را دنبال می‌کند و به موضوعاتی روانشناختی-اجتماعی می‌پردازد. «بنی» دختری با اختلالات رفتاری در Systemsprenger، روث (ساندرا بولاک) زنی با گذر ۲۰ سال از عمرش در زندان در Unforgivable و حالا رونا (سرشه رونان) دختری معتاد به الکل در فیلم The Outrun.

نورا فینگشاید | این کارگردان ۴۱ سالۀ آمریکایی فیلم Unforgivable (2021) را هم ساخته بود.

فیلم‌های «اعتیاد» به راحتی می‌توانند تبدیل به ملودرام‌هایی سطحی شوند. اما The Outrun واضحا سعی دارد خود را از کلیشه‌ها برهاند و این نکته در تمامی نکات فیلم دیده می‌شود. The Outrun با توجه به سبقۀ فیلمساز، واضحا از سانتی‌مانتالیسم و سطحی‌گرایی دور است و سعی در ارائۀ اثری متمایز داشته است. یکی از اصلی‌ترین نمود‌های این موضوع در نحوۀ روایت اثر و پیرنگ غیرخطی آن به چشم می‌خورد. به هیچ وجه با اثری خطی و ساده طرف نیستیم و فیلمساز سعی داشته است تکه‌هایی از زندگی رونا را پیش روی ما قرار دهد تا این تکه‌ها در نهایت همانند قطعات یک پازل، کلیتی را خلق کنند که اسمش را چالش‌های زندگی یک دختر الکلی بنامیم. برای جزئی‌تر صحبت کردن دربارۀ فیلم، خوب است که یکبار داستان را به صورت خطی روایت کنم تا با شما هم با ذهنی آماده‌تر ادامۀ این بررسی را مطالعه کنید.

رونا دختری است که در جزایر اورکنی کودکی خود را با پدر و مادرش می‌گذراند. پدر رونا فردی دوقطبی (Bi-Polar) بوده است و همین امر سبب بوجود آمدن تروما‌هایی در ذهن این دختر بچه می‌شود. رونا در نوجوانی به لندن می‌رود و ادامۀ تحصیلش را در رشتۀ بیولوژی انجام می‌دهد. او در این دوران به نوشیدن مشروبات الکلی روی می‌آورد و سپس با پسری رنگین‌پوست آشنا می‌شود. آنها تصمیم می‌گیرند حتی با یکدیگر در یک خانه زندگی کنند اما رونا که بدجوری معتاد مشروبات الکلی شده است پسر را از دست می‌دهد. رونا که حسابی از زندگی فاجعه‌بار خود منزجر شده است نهایتا به مرکز ترک اعتیاد رجوع می‌کند. علائم کبودی روی صورت او که در ابتدای فیلم هم میبینیم به دلیل درگیری‌اش با مردی در هنگام مستی بوده است. رونا سپس ۹۰ روز را در مرکز ترک اعتیاد می‌گذراند و این ۳ ماه را اگرچه سخت اما بدون لب زدن به الکل سپری می‌کند. سپس سکانسی را داریم که رونا با خوشحالی با مادرش تماس می‎‌گیرد و به او این خبر را می‌دهد. پس از آن رونا برای سپری کردن کامل دوران ترک خود به جزایر اورکنی اسکاتلند، محل تولدش، باز می‌گردد و با پدر و مادرش -که جدا زندگی می‌کنند- زمان را می‌گذراند. اما زنده شدن خاطرات کودکی، اتمسفر سرد و بی‌روح جزیره و تنهایی او باعث می‌شوند رونا روز‌های بسیار دشواری را سپری کند. در نهایت او تصمیم می‌گیرد به جزیره‌ای دورافتاده سفر کند تا بتواند در فضایی جدید به مصاف خودش برود و این چنین است که موفق می‌شود برای اولین بار در زندگی طعم خوش رهایی از اعتیاد را بچشد.

تصویری از فیلم The Outrun (2024) | سرشه رونان در نقش رونا

اما فیلمساز به چه دلیلی چنین روایت غیرخطی را برای این اثر انتخاب کرده و باعث پیچیدگی شده است؟! دلیل اولی که می‌توان در نظر گرفت؛ ماهیت این نوع روایت غیرخطی است که باعث درگیری مخاطب از لحظه ابتدایی اثر تا انتها می‌شود. در حقیقت مخاطب کنجکاو می‌شود که چه بلایی بر سر این کاراکتر آمده و قرار است بیاید؟! مخاطب تکه‌هایی که فیلمساز سکانس به سکانس در اختیارش قرار می‌دهد را در ذهن خود کنار یکدیگر قرار داده و نهایتا در پایان فیلم به پاسخ سؤالات خود می‌رسد. گقتنی است که چنین روایتی در سینمای پست‌مدرن شیوه‌ای رایج محسوب می‌شود. اما دلیل دومی که حتی مهم‌تر از دلیل اول است؛ قرار دادن فرم فیلم در راستای محتوای آن است. ما با کاراکتری آشفته و به‌هم ریخته طرف هستیم که در حال مبارزه‌ای سخت با خود است. و حالا فیلمساز تصمیم گرفته است فیلمی پیش روی ما قرار دهد که همانند ذهن کاراکتر اصلی، آشفته و در هم بر هم باشد. ما هم به مانند رونا در این ۲ ساعت ذهنمان به هم می‌ریزد و با ذهنمان کلنجار می‌رویم. البته فینگشاید نمی‌گذارد زوار کار از دست بیننده در برود و فیلمنامه به گونه‌ای نوشته شده است که کد‌هایی به بیننده داده شود تا بیننده از اثر به بیرون پرت نشود. برای مثال رنگ موی رونا در طول فیلم یکی از مهم‌ترین این کدهاست. او در زمان اعتیاد شدیدش به الکل، موهایی کاملا آبی‌رنگ داشت و هر چقدر که زمان بیشتری از دوران اعتیادش به الکل می‌گذشت؛ رنگ مو‌های او هم به تدریج از آبی به بلوند تغییر پیدا میکرد. در پایان فیلم هم که می‌بینیم رونا موهایش را کاملا نارنجی (رنگ گرم) می‌کند و این در تضاد کامل با رنگ سرد آبی قرار دارد و به معنای پایان اعتیاد او است.

همچنین یکی دیگر از نکاتی که باعث می‌شود با اثری نسبتاََ متمایز و قابل توجه طرف باشیم؛ سینماتوگرافی چشم‌نواز است. فیلمساز لوکیشن‌های بکری در اسکاتلند را برای فیلمبرداری انتخاب کرده که کاملا با محتوای فیلم همخوانی دارند. قاب‌های اکستریم لانگ‌شاتی که از رونا در مزرعه و یا در کنار دریا گرفته می‌شود به خوبی حقارت او در برابر طبیعت و دنیا را نمایش می‌دهد. اتمسفر حاکم بر این طبیعت هم کاملا با فضای فیلم همخوانی دارد و سکوت به عنصری شاعرانه در فیلم تبدیل می‌شود. همچنین پالت‌های رنگی سردی که استفاده شده همگی باعث نزدیکی فرم و روایت می‌شود.

تصویری از فیلم The Outrun (2024) | لوکیشن‌های انتخاب شده برای فیلم باعث ایجاد سینماتوگرافی چشم‌نواز و همسو با متن می‌شوند.

اما هر چقدر که سینماتوگرافی دیدنی است و تلاش‌های فیلمساز برای ساخت اثری مستقل و متمایز از موضوع پرتکرار اعتیاد قابل احترام است؛ فیلمنامه و تدوین نمی‌تواند در حد و اندازۀ یک اثر تراز اول باشد. کاراکتر‌های مکمل پرداخت کافی ندارند و ماجرای دوران کودکی رونا به نقطه‌ای قابل اتکا در فیلمنامه تبدیل نمی‌شود. همچنین نحوۀ چینش سکانس‌ها در کنار یکدیگر فاقد فرم درستی است و باعث عدم هماهنگی لازم مابین سکانس‌ها از منظر فرمی می‌شود.

اما کل جنبه‌های خوب و بد فیلم The Outrun یک طرف و نقش آفرینی سرشه رونان یک طرف! در همین ابتدا باید نسبت به تصمیم گلدن‌گلوب ۲۰۲۵ معترض شد که چرا سرشه رونان با چنین نقش‌آفرینی قدرتمندی در میان نامزد‌ها نیست؟! احتمالا همگی سرشه رونان را با درخشش در فیلم Lady Bird (2017) که نامزدی اسکار را هم برای او به همراه داشت به خاطر داریم. سرشه رونان به شکلی عالی بلد است که چگونه نقش چنین دختران منزوی و پردغدغه‌ای را ایفا کند. نقش آفرینی او در این فیلم هم عالیست! به قدری در سکانس‌ها خوب است که می‌تواند بیننده را به خوبی وارد کالبد شخصیت کند و مثل همیشه هم بازیگوشی‌ها و جذابیت‌هایش را دارد که سمپاتی برانگیز است و هم به خوبی می‌تواند درماندگی یک کاراکتر را به تصویر بکشد. حقیقتا به نظرم سرشه رونان یکی از بهترین بازیگران زن حال حاضر جهان (خصوصا در بین نسل خود) است و در این فیلم هم باری دیگر این موضوع را ثابت می‌کند.

تصویری از فیلم The Outrun (2024) | سرشه رونان ۳۰ ساله که ۴ نامزدی اسکار را در کارنامه خود دارد (Atonement – Brooklyn – Lady Bird – The Little Women) در این فیلم هم یک نقش آفرینی قدرتمند ارائه می‌کند تا باری دیگر ثابت کند جزو بازیگران درجه یک حال حاضر محسوب می‌شود.

در پایان باید گفت فیلم The Outrun موضوعی تکراری با محوریت اعتیاد به مشروبات الکلی را با قالبی متمایز ارائه می‌دهد و برای این کار از ابزار‌های گوناگونی چون روایت غیر خطی و لوکیشن‌های بکر بهره می‌گیرد. نقش آفرینی سرشه رونان هم که بدون شک جزو قوی‌ترین بازی‌های سال است و شایسته تحسین است. امان از فیلمنامه ناقص و تدوین که اجازه تبدیل شدن The Outrun به فیلمی تراز اول را نمی‌دهند!

نمره نویسنده به فیلم: ۷ از ۱۰

منبع خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار کسب و کارها