در چهاردمین روز از بهار طبیعت مروری میکنیم بر یکی از خاصترین فیلمهای ژانر ووشیا، یعنی Hero.
ووشیا که در زبان چینی به معنی “هنرهای رزمی و جوانمردی” است؛ یکی از مهمترین سبکهای ادبیات چین است که در آن با المانهای فانتزی، ماجراها و داستانهایی عبرتآموز از قهرمانان این سرزمین در گذشتهی دور و مبارزات و جنگهای آنان را روایت میکند. ووشیا به عنوان یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی چین به سایر مدیومها همچون سینما و تئاتر نیز راه پیدا کرده است و بخش مهمی از تولیدات سینمایی کشور چین، هنگکنگ و تایوان را آثاری با چنین مضمونی تشکیل میدهند.
امروزه ووشیا با سینمای اکشن گره خورده است و بیشتر به عنوان زیرسبکی شرقی از فیلمهای اکشن شناخته میشود. همانند عموم فیلمهای اکشن، عمدهی هدف این آثار سرگرم کردن مخاطب و خلق لحظاتی هیجانانگیز برای طرفداران هنرهای رزمی بوده که باعث میشود سایر ابعاد هنری و سینمایی این آثار برای سازندگان و مخاطبان کم اهمیت جلوه کنند.
با این حال آثاری در سینمای ووشیا وجود دارد که بسیار فراتر از یک فیلم اکشن با محوریت هنرهای رزمی هستند و به معنای واقعی میتوان آنها را یک اثر هنری تلقی کرد. آثاری که خلق آنها صرفاً برای سرگرمی مخاطب نبوده و کارگردان از ووشیا به عنوان بستری برای هدف والاتر بهره گرفته است.
با این مقدمه به سراغ معرفی فیلم Hero (قهرمان) محصول سال ۲۰۰۲ و به کارگردانی ژانگ ییمو میرویم که به طور قطع میتوان آن را در کنار The Flowers of War (گلهای جنگ) و House of The Flying Daggers (خانهی خنجرهای پران) زمرهی برجستهترین آثار این کارگردان مشهور چینی به شمار آورد.
- نام فیلم: Hero
- نام فیلم به فارسی: قهرمان
- ژانر: ووشیا
- سال تولید: ۲۰۰۲
- کارگردان: ژانگ ییمو
- نویسندگان: ژانگ ییمو، فنگ لی و بین وانگ
داستان فیلم Hero در بیش از ۲۰۰۰ سال قبل و در سرزمین چین روایت میشود. در آن دوره حکومتهای متعددی بر قسمتهای مختلفی از چین حکومت میکردند. در قلمرویی به نام Qin که نام چین امروزی نیز از آن گرفته شده است؛ پادشاهی جاهطلب حکومت میکند که رویای یک دست کردن کشور چین را دارد.
با این حال حدود ده سال است که سه قاتل به نامهای اسنو، بروکن سورد و اسکای خواب را از وی بودهاند و در تلاش برای قتل وی هستند. پس از آخرین حملهی اسنو و بروکن سورد به پادشاه، وی خود را در یک تالار بزرگ و خالی حبس کرده است و افراد فقط اجازهی حضور در صد قدمی پادشاه را دارند و در صورت نزدیک شدن به وی بلافاصله و بدون هیچ هشداری کشته میشوند.
پادشاه برای دستگیری یا از بین بردن این سه قاتل، جایزهی بزرگی که شامل مقدار زیادی طلا، خدمه و همچنین نزدیک شدن تا ده قدمی پادشاه برای وقت گذراندن ب وی است را تعیین کرده است. روزی یک جنگجوی بینام با بازی جت لی ادعا میکند که موفق به کشتن این سه قاتل شده است و پس از تأیید ارتش پادشاه مبنی بر حضور آنها در زمان کشتهشدن این افراد، وی در دربار پادشاه حضور مییابد.
پادشاه به گرمی از وی استقبال میکند و پس از دریافت جوایزش از او میخواهد که در ده قدمی وی بنشیند و داستان کشتن هر یک از این قاتلان را با جزئیات کامل برای وی تعریف کند.
نکتهی بسیار جالب توجه در نحوهی روایت داستان Hero این مسئله است که در واقع این اثر یک داستان را با سه روایت متفاوت بازگو میکند که دو تا از روایتها دروغ و یکی از آنها حقیقت است؛ با این حال دو روایت غیرواقعی ریشههایی از حقیقت را در بطن خود پنهان کردهاند که کلیدی برای فهم کامل روایت راستین است.
فیلم Hero یک سئوال مهم را مطرح میکند و یک انتخاب به بیننده میدهد. او از مخاطب میخواهد که بین یک رنج، تألم و ظلم شدید ولی گذرا که منجر به آرامش و صلحی ابدی میشود و آرامش و صلح موقت اما آیندهای نامطمئن یکی را برگزیند. هر کدام از شخصیتهای فیلم نیز به ناچار باید یکی از این دو گزینه را انتخاب کنند؛ انتخابی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم سرنوشت آنها را تغییر میدهد.
سکانسهای مبارزه در فیلم Hero را میتوان یکی از بزرگترین نقات قوت این اثر دانست. نبردهای فیلم Hero، زیبا، اغراقآمیز و سورئال هستند. ژانگ ییمو با ظرافت بینظیری یکی از پاشنه آشیلهای فیلمهای ووشیا، یعنی غیرواقعی بودن نبردها را به یک برگ برنده برای این اثر تبدیل کرده است.
نقشآفرینی بازیگران در این اثر فوقالعاده است به طوری که توانسته تا حد مناسبی ضعف شخصیتپردازی این اثر را جبران کند. ژانگ ییمو حتی توانسته است از جت لی بازی بگیرد؛ اتفاقی که در طول کارنامهی هنری جت لی و بیشتر ستارههای اکشن، شاید سابقهای طولانی نداشته باشد.
در پایان میتوان گفت که فیلم Hero یک اثر خارقالعاده است که باری دیگر ثابت میکند که ژانر یک اثر هنری تنها یک دستهبندی انسانی برای تفکیک و طبقهبندی هنر در ذهن پیچیدهی خود است و به هیچ عنوان نمیتواند معیاری برای تعیین کیفیت یک اثر هنری تلقی شود.
منبع: گیمفا