پس از انتشار موفقیت تکرارنشدنی The Avengers نوبت به آن رسیده بود که فیلم Iron Man 3 داستان را ادامه دهد؛ متأسفانه این اثر نتوانست دنبالهای مناسب برای سری Iron Man باشد.
به مدت ۵ سال، تمامی آثاری که توسط مارول منتشر شدند به The Avengers اشاره داشتند. با پایان فاز اول از جهان سینمایی مارول، نویسندگان مسئولیت خلق ادامه داستان و شکل دادن فاز دوم را به عهده داشتند. استودیو مارول از یک شرکت در حال ورشکستگی به یک کمپانی قدرتمند و خارقالعاده تبدیل شده بود. تمامی این وقایع با وام یک شخص اتفاق دادند. درست همانند بازیگرانی که پس از ایفای نقشهای افسانهای خود در آثار افتضاحی بازی کردند، مارول هم پس از ساخت شاهکار اول خود نتوانست داستان را آنطور که باید ادامه دهد. بسیاری از منتقدین تنها جنبه مثبت این فیلم را ایفای نقش خارقالعاده رابرت داونی جونیور در قامت آیرون منی که درگیر PTSD است، میدانند. در آن سالها، هیچ المان داستانی ناامیدکنندهتر از رونمایی ترور اسلتری نبود… طرفداران از قسمت اول Iron Man بیصبرانی منتظر حضور بزرگترین دشمن او، ماندرین، بودند! حالا تصور کنید این شخصیت را بالاخره مشاهده میکنید اما هویت حقیقی او تنها یک بازیگر احمق و مسخره است که این هویت را به عنوان یک پوشش ایفا میکند.
از ضعیفترین شرور سهگانه تا همکاری مجدد بلک و داونی
مانند تمامی مطالب بررسی جزئیات آثار پیشین مارول، نگاه اول را به پروسه پیش از تولید میاندازیم. همه چیز از سال ۲۰۱۰ و انتشار Iron Man 2 آغاز شد. جان فاورو اعلام کرده بود که دیگر علاقهای به کارگردانی قسمت سوم ندارد. در نتیجه، شین بلک مسئول نویسندگی و کارگردانی فیلم شد. به گفته بلک، وی با کمک درو پیرس توانست فیلمنامهای با محوریت شخصیت و تمرکز روی المانهای هیجانی بنویسد. به گفته این دو نویسنده، خط داستانی اکستریمیس وارن الیس (Extremis) نقطه الهامی برای عنوان Iron Man 3 بود. نکتهای که اکثر طرفداران از آن بیخبر هستند ساخته شدن نسخه طولانیتر از فیلم برای مخاطبین چینی است. ۱۷ کمپانی بزرگ مسئولیت خلق جلوههای بصری و CGI این فیلم را به عهده داشتند. اکثر طرفداران، این قسمت را ضعیفترین عنوان سهگانه Iron Man میدانند. شخصیت آلدریچ کیلین نتوانست به جایگاهی مشابه آنتاگونیستهای قبلی سری، اوبدایا استین یا ایوان وانکو، دست پیدا کند.
قسمت سوم این سهگانه توانست با فروش بیش از ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار به دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۳ تبدیل شود. نامزدی جایزه اسکار و BAFTA نیز در لیست افتخارات آن قرار دارد. درگیری میان دیزنی و پارامونت برای توزیع این فیلم با پیروزی دیزنی به پایان رسید. این شخص رابرت داونی جونیور بود که از شین بلک درخواست کرد تا Iron Man 3 را نویسندگی و کارگردانی کند. جالب اینجاست که این دو پیش از Iron Man 3 در فیلم Kiss Kiss Bang Bang با یکدیگر همکاری کرده بودند. در نهایت فیلمی ساخته شد که، با وجود جایگاه ضعیف آن در فرنچایز مارول، جزئیات و ایستر اگهای فراوانی را برای طرفداران به ارمغان آورد.
از اشاره به صحنه پس از تیتراژ فیلم Iron Man 3 تا دو پاسخ برای سوالی فلسفی
در لحظات آغازین فیلم دیالوگی از تونی استارک را میشنویم و مخاطب تصور میکند که طرف صحبت این شخصیت مخاطبین هستند. اما در صحنه پس از تیتراژ، حقیقت این حرفها مشخص میشود. مضمون پنهان این فیلم، مکالمهای میان بروس بنر و تونی استارک درباره وقایع The Avengers و مشکلات روانی تونی است. سخنان اول فیلم درباره اینکه هر شخص شیاطین خود را به وجود میآورد در واقع به اسکار وایلد تعلق دارند. این نویسنده باور داشت که:
شیاطین ما به دستان خودمان به وجود میآیند و این ما هستیم که دنیا را جهنم خود کردهایم.
فیلم مذکور در جواب سوال فلسفی اول داستان، دو پاسخ ارائه میدهد:
- بازنشستگی: که ما میدانیم حقیقت ندارد و در عناوین بعدی نادیده گرفته میشود.
- پیشوایی: ما بعدها این جنبه استارک را در مقابل پیشروی پیتر پارکر مشاهده میکنیم.
داستان ما از سال ۱۹۹۹ و با بازگشت شخصیت یینسن آغاز میشود. جالب اینجاست که این صحنه در واقع خاطرهای را به ما نشان میدهد که یینسن در قسمت اول این سهگانه به آن اشاره کرده بود. المانهای نوستالژیک بیشماری در این صحنه وجود دارند که برای مخاطبین جذاب هستند. حتی ظاهر هپی هوگان نیز از جان تراولتا در فیلم Pulp Fiction الهام گرفته شده است. تونی با مایا هنسن دیدار میکند. در کمیک بوکها مایا و آلدریچ با کمک یکدیگر ویروس اکستریمیس را به وجود میآورند. در این فیلم به این موضوع اشاره میشود که کیلیان پایهگذار انجمن AIM است. البته ریشههای کمپانی مذکور در کمیکها کمی متفاوت میباشد. این گروه زیرشاخهای از انجمن بزرگتر هایدرا محسوب میشود. مایا کارت را از آلدریچ میگیرد چون در فیلم The Avengers، ما متوجه شدیم که تونی استارک علاقهای به گرفتن چیزی از دست اشخاص دیگر ندارد. البته در عنوان Iron Man 2 هم به این موضوع اشاره شده بود.
از اولین قدم به سوی زره Bleeding Edge تا نتیجه سخنان ایوان وانکو
در صحنه بعد تونی نوشتهای با متن You Know Who I Am/تو میدانی من چه کسی هستم روی میز قرار میدهد. این نوشته شاید کاملکننده تیشرت Black Sabbath استارک باشد چرا که آهنگ این بند برای آیرون من، I am Iron Man نام دارد. عینکهای آفتابی استارک به ارتباط این شخصیت با فرد مقابل او میپردازند. زمانی که تونی قصد فاصله گرفتن از فرد مقابل را دارد عینک آفتابی روی صورت او باقی میماند. وقتی آیرون من میخواهد با کسی مقابله کند یا بجنگد، عینک خود را در میآورد. جذابترین جنبه این ارتباط عینکی به افرادی تعلق دارد که تونی به آنها عینک داده است؛ مایا و پیتر پارکر. این اشخاص کسانی هستند که استارک برای ذهن و قدرت تفکر آنها احترام قائل است. تونی در کمک کردن به کیلیان شکست میخورد و او را به یک بمب خطرناک تبدیل میکند؛ درست مانند گیاه مایا. در صحنه روی پشت بام آلدریچ کنار آتشبازیها قرار گرفته است تا به پایان دراماتیک فیلم اشارهای بصری صورت بگیرد.
ما استارک را مشاهده میکنیم که با تزریق چیپها داخل جریان خون خود اولین قدم را به سوی ساخت زرههای Bleeding Edge کمیکها برمیدارد. این زرهها در لایهای زیر پوست او قرار دارند. زره شماره ۸۵ حاضر در فیلم Avengers Endgame هیچوقت در پوست تونی قرار نداشت. عنوان Iron Man 3 همچون اکثر آثار شین بلک در تعطیلات کریسمس به وقوع میپیوندد. زمانی که بخش ماسک صورت زره او قفل میشود، ما میبینیم که گوشه لب تونی خونریزی دارد. این صحنه در واقع یادآور دیالوگ ایوان وانکو است که میگفت:
اگر خدا خونریزی کند، بندهها دیگر به او باور نخواهند داشت.
در این فیلم هم تونی اعتماد به نفس و باور به خود را از دست میدهد. صحنه سینمایی ماندارین با نماد ۱۰ حلقه آغاز میشود.
از توهین به شخصیت ماندارین تا اشاره به هویت نورمن آزبورن در The Dark Avengers
همانطور که پیش از این گفته بودم ماندارین Iron Man 3 تنها یک بازیگر است که تظاهر به تروریسم میکند. ماندارین حقیقی سالها بعد در فیلم Shang Chi and the Legend of the Ten Rings حاضر شد. البته مخاطبین، با تماشای فیلم کوتاه All Hail the King، متوجه شدند که ماندارین حقیقی در جهان سینمایی مارول وجود دارد. در واقع اگر به نمادشناسی ماندارین دروغین نگاهی دقیقتر بیندازیم، نکات مهمی را میبینیم که به تقلبی بودن او اشاره میکنند. این شخصیت ترکیبیست از افکار اسامه بن لادن و اشارات تاریخی قتلعام Sand Creek Massacre در سال ۱۸۶۴… در تریلر این فیلم میتوانستیم تتویی روی گردن او مشاهده کنیم که سپر کاپیتان آمریکا را با یک نماد آنارشیسم در مرکز آن به نمایش میگذارد. رئیس جمهور آمریکا در جهان سینمایی فاز دوم مارول، متیو آلیس بود. این نام ادای احترامیست به وارن آلیس (نویسنده خط داستانی اکستریمیس در کمیک بوکها). ظاهراً حضور نویسندههای محترم داستانهای کمیک بوکی در فیلمهای مارولی سنتی قدیمی است.
ما رودی را مشاهده میکنیم که زره خاص خود را به تن دارد و لقب آیرون پیتریوت (Iron Patriot) را انتخاب کرده است. در کمیک بوکها ریشه شخصیت آیرون پیتریوت تفاوتهای کلیدی با نسخه MCU دارد. شخصیتی که لقب وطنپرست آهنین را برای خود انتخاب میکند کسی نیست جز شیطان انساننمای مارول، نورمن آزبورن. در واقع نورمن تلاش میکند تا با این تغییر نام، به صورت مخفیانه گروه The Dark Avengers را مطرح کند. جلسه رودی به این موضوع اشاره میکند که نام جدید و طراحی این زره توسط شرکت AIM انجام شده است. تونی با رودی درباره درگیریهای شبانه خود صحبت میکند. اگر با دقت به این صحنه نگاه کنیم متوجه میشویم یکی از زرههای خودکار، توانایی گرفتن ماده منفجره در هوا و انتقال آن به مکانی امن را دارد. واضح است که زره مذکور به خاطر نگرانی و ترس تونی از تجربه واقعهای مشابه نبرد نیو یورک در The Avengers ساخته شده است.
از اشاره به شخصیت ویژن تا حمله موشکی به خانه استارک در فیلم Iron Man 3
تونی با دیدن نقاشی پسر جوان دچار حمله عصبی میشود. استارک به فیلم A Christmas Story و بازیگر آن، پیتر بیلینگزلی، اشاره میکند. برای کسانی که به اطلاعات پشت صحنه فیلمهای مارول توجه نمیکنند، بیلینگزلی بازیگر دکتر کچل و عینکی است که اوبدایا استین اخراج و بعدها با میستریو همکاری میکند. هپی با اشاره به نقاط ضعف منابع انسانی شرکت استارک، پیشنهاد حذف بخش انسانی آن را ارائه میدهد. این موضوع اشارهایست به تکرار رابطه میان انسان و هوش مصنوعی و درگیری آنها برای برتری. نوچه کیلیان کسی نیست جز ساوین (Savin). طرفداران کمیک بوکهای مارول این نام را به عنوان اسم حقیقی Cold Blood میشناسند. شخصیت مذکور در کمیکها یک سایبورگ قاتل است. تونی در نقطهای دیگر از فیلم لقب West World را به این شخصیت میدهد. استارک یک جوراب با تم رنگی ویژن (Vision)، قرمز، سبز و زرد، برای جارویس آویزان کرده است. شاید این اولین اشاره مارول به شخصیتی باشد که در کمیک بوکها هوش جارویس را در خود دارد. کوین فایگی این فیلم را به عنوان مثلثی عشقی میان تونی، پپر و زرههای آیرون من معرفی میکند.
این رابطه را در صحنه میان زره خالی و پپر میتوانیم مشاهده کنیم. البته سکانس مذکور به صحنه دیگری در فیلم که تونی با کنترل از راه دور زره خود را کنترل میکند، اشاره مستقیم دارد. تونی به پپر میگوید:
فردا گروهی از افراد آن دیوار را نابود خواهند کرد.
این لاین، یک جوک است که قطعهای از آینده فیلم را در اختیار طرفداران قرار میدهد. روز بعد، ماندارین با حمله موشکی خود، دیوار مورد نظر را نابود میکند. خانه مالیبویی تونی با هر قسمت جدید از سهگانه Iron Man خرابتر و نابودتر شده تا اینکه بالاخره در Iron Man 3 کاملاً منفجر میشود. این زنجیره وقایع، کوچکتر و نابود شدن غرور و خودپرستی استارک را به نمایش میگذارند. مجسمه جدید تونی از باقیمانده ماشینهای مسابقهای Iron Man 2 ساخته شده است. تیشرت پیژامه پپر همان لباسیست که بعدها پیتر پارکر مشابه آن را، در فیلم Spider-Man Homecoming، به تن میکند.
از حضور قطعه وسیقی Deus Array تا اشاره به زره Rescue در فیلم Iron Man 3
ساوین با فردی به نام تگرت در سینمای چینی هالیوود دیدار میکند؛ این اسم احتمالاً اشارهایست به کاراکتر جک تگرت، Fire Power، در کمیک بوکها. کمی آن طرفتر، در همین صحنه، مخاطب میتواند رد دست رابرت داونی جونیور را مشاهده کند. اگر به موسیقی این صحنه توجه کنید، میتوانید صدای قطعه معروف Dies Irae را بشنوید. این قطعه تاریخی معمولاً برای مراسم سوگواری مورد استفاده قرار میگیرد و اشارهایست به سرنوشت هپی که تجربهای نزدیک به مرگ را پشت سر میگذارد. جالبترین بخش این موسیقی در تاریخچه آن نهفته است. چه کسی میداند Dies Irae پیش از این در فیلم The Shining مورد استفاده قرار گرفته است؟! هپی در دو نقطه از این فیلم، با انگشت خود، به موضوعی مهم اشاره میکند؛ اولین گزینه پلاک تگرت و دومین مورد مربوط به مورد اشاره قرار گرفتن Downtown Abbey توسط او. یکی از سوالاتی که در صحنه دیدار مجدد میان تونی و مایا بدون پاسخ میماند این است که:
(تونی خطاب به مایا) تو ماندارین نیستی… هستی؟ آیا تو ماندارین هستی؟
مایا هرگز جواب این سوال را نمیدهد. تونی با فرا خواندن زره ویژه خود از پپر دفاع کرده و برای اولین بار به Rescue Armor در عنوان Endgame اشاره میکند. پس از فرود آمدن در تنسی، استارک برف روی دست چپ خود میمالد. در تمامی فیلمهای مارولی که آیرون من در آنها حضور دارد به آسیب دست چپ او پرداخته شده است. این دست در قسمت اول شکست و حالا نقاط اتصال آن ترک برداشتهاند. تونی وارد گاراژ پسری جوان میشود. این کودک نابغه بعدها در عنوان Avengers Endgame و در مراسم تشییع استارک حاضر خواهد شد. بسیاری از طرفداران باور دارند که این پسر جوان بهترین گزینه ممکن برای شخصیت آیرون لد است. روزنامهای که تونی برمیدارد از دو صحنه متفاوت برای تصاویر خود استفاده میکند که طرفداران تیزبین با هر دوی آنها آشنا هستند. تصویر استارک به صحنه دادگاهی او در Iron Man 2 تعلق دارد. عکس زره استارک در واقع تصویر فاش شدهای از سر صحنه Iron Man 1 است.
از عادت تونی به ضبط پیام پس از مرگ تا حضور مجدد شرکت راکسون
درد و غم در فیلمهای فرنچایزهای بزرگ تمامی ندارند. ما پپر را در حال گوش کردن به پیغام ضبط شده تونی تماشا میکنیم. این صحنه بعدها با ویدیوی پس از مرگ استارک در Avengers Endgame تکمیل میشود. این یعنی، با وجود غرور، استارک همیشه به فکر خانواده خود است. حتی با وجود اینکه ماندارین حاضر در این فیلم واقعی نیست مخاطبین میتوانند با دقت کردن به انگشتهای وی، ده حلقه او را مشاهده کنند. با کمی دقت بیشتر، میتوانیم مشاهده کنیم که حلقه موجود در انگشت کوچک او به رازا (Raza) در فیلم Iron Man تعلق دارد. تا مدتها، طرفداران انتظار انگشترهای مشابهی را داشتند اما در نهایت حلقههای واقعی ماندارین حقیقی خیلی بزرگتر و متفاوتتر از نسخه کمیک بوکها شدند. هارلی به این موضوع اشاره میکند که از میان ۶ قربانی تنها ۵ نفر به بهشت میروند و نفر ششم (که بمب را فعال کرده بود) به جهنم کشیده خواهد شد. این لاین به ترس تونی از نابود شدن اونجرز به خاطر او اشاره دارد.
این ترس، پس از وقایع فیلم Avengers Age of Ultron، به یکی از ستونهای اصلی شخصیتپردازی تونی تبدیل میشود. دختر سرباز اکستریمیسی که مشاهده میکنیم، الن برنت نام دارد. در کمیکها، این شخصیت همسر سابق و ابرشرور شخصیت Man-Thing است. هیچ ارتباطی میان زخمهایی که در فیلم مشاهده میکنیم و ریشه آنها در کمیک بوکها وجود ندارد. زخمهای برنت نتیجه تماس پیدا کردن پوست صورت او با اسید دستان Man-Thing است. اسلتری یکی از حسابداران شرکت راکسون را به قتل میرساند. اینطور که به نظر میرسد، مارول در فازهای اول خود نقشههای بزرگی برای کمپانی مذکور داشت. با این وجود، طرفداران تاکنون هیچ برخورد مستقیمی میان قهرمانان و شرورهای Roxxon ندیدهاند. حتی نفتکشی که در صحنههای نهایی فیلم میبینیم به راکسون تعلق دارد و توسط آنها ساخته شده است. مایا به ورنهر وان براون اشاره میکند؛ ایدهپرداز نازی که به سفر در فضا و مطالعه ستارهها علاقه داشت. وان براون یکی از نقاط الهام شخصیتهای تونی و هاوارد استارک است.
از اشاره به پروژه Operation Paperclip تا حضور مربی داونی در فیلم Iron Man 3
در بخش قبل به وان براون اشاره کردم اما جالبترین جنبه این فرد، استخدام شدن او تحت شرایط قرارداد Operation Paperclip است. این پروژه مربوط به نازیهایی بود که پس از جنگ جهانی، به صورت مخفیانه توسط دولت آمریکا استخدام شدند. در جهان سینمایی مارول، آرنیم زولا یکی از اعضای پلید نازیها و هایدرا است که به صورت یک تومور پنهان کنترل شیلد را در دستان اعضای باقیمانده و جدید هایدرا قرار میدهد. پس از سومین حمله عصبی تونی، هارلی به او پیشنهاد ساخت و مهندسی برای غلبه به ترس را میدهد. استارک نیز با استفاده از یک جعبه آشغال آهن میتواند مشکل خود را حل کند؛ درست مانند قسمت اول. کیلیان تور را مردی بزرگ با چکش خطاب میکند. صحنه تلاش تونی برای فعال کردن زره خود، در واقع انعکاسی کمدی از سکانس درگیری میان تور و هالک است که در آن میولنیر نیز با تأخیر از راه میرسد.
اولین حفره داستانی بزرگ عناوین Iron Man به بادیگاردی تعلق داشته که موهای دم اسبی دارد. این شخصیت در فیلم Iron Man 2 معرفی و در بمبگذاری ایوان وانکو کشته شد اما به طرز معجزهآسایی در عنوان سوم سری Iron Man حضور دارد. خندهدارترین لاین فیلم بدون شک به نگهبانی تعلق دارد که از راه میرسد و میگوید:
صادقانه بخواهم بگویم از کار در اینجا متنفر هستم. این اشخاص خیلی عجیب هستند.
این مرد اریک اورم است؛ مربی مبارزه رابرت داونی جونیور در عناوین جهان سینمایی مارول و فیلمهای Sherlock Holmes. آیرون من اشخاصی که از هواپیما به بیرون پرت میشوند را با استفاده از تکنیک اسباببازی میمونهای داخل بشکه، نجات میدهد. در نهایت، این مردم نجات یافته کلاه یک ماهیگیر را میاندازند. افتادن کلاه نیز یکی از اشارات سنتی و شناخته شده عناوین مارول است. در بخش بعدی تمامی زرههایی که در نبرد نهایی مشاهده میکنیم را مورد بررسی قرار میدهم.
از زره مارک ۱۷ تا زره Shotgun
بیاید با هم نگاهی دقیقتر به زرههای بیشمار سکانس مبارزه نهایی فیلم بیندازیم:
- مارک ۱۷ (معروف به Heartbreaker): نام این زره به خاطر اندازه قطعه قرار گرفته روی سینه آن انتخاب شده است.
- مارک ۳۹ (معروف به Starbooster): زرهی عجیب و متفاوت که قابلیت سفر در فضا را دارد.
- مارک ۳۳ (معروف به Silver Centurion): اولین زرهی که تونی به تن میکند که به خاطر زوایای عجیب آن و هیدن بلیدهای قدرتمند آن (طرفداران بخش گیمفا بدون شک با این سلاح آشنایی دارند) مشهور است.
- مارک ۱۵ (معروف به Sneaky): آخرین زرهی که تونی پس از منفجر کردن کیلیان به تن میکند و یک پای آن گمشده است.
- مارک ۱۳: جزئیاتی در مورد این زره، توسط مارول، ارائه داده نشده است.
- مارک ۳۵ (معروف به Red Snapper): شهرت این زره در چنگکهای خرچنگ مانند آن ریشه دارد.
- مارک ۲۷ (معروف به Disco): ظاهری متفاوت با ترکیب رنگ عجیب میان قرمز و آبی.
- مارک ۳۰ (معروف به Blue Steel): اطلاعاتی از این زره در دسترس طرفداران قرار نگرفته است.
- مارک ۲۱ (معروف به Midas) و مارک ۱۹ (معروف به Tiger): هر دوی این زرهها تمرکز فعالیت خود را روی سرعت میگذارند.
- مارک ۳۷ (معروف به Hammerhead): رنگبندی آبی، زره لایهای پهن و قدرتمند و قابلیت فعالیت طولانیمدت در زیر دریا.
- مارک ۳۱ (معروف به Piston): اولین زرهی که به سمت تونی حرکت میکند اما توسط نیروهای آلدریچ کیلیان نابود میشود.
- مارک ۴۱ (معروف به Bones): طراحی سیاه و طلایی با قابلیت جدا شدن قطعات و متصل کردن مجدد آنها.
- مارک ۳۸ (معروف به Igor): بزرگترین زره آیرون من پیش از معرفی نسخه Hulk Buster. برای جا به جایی و تحویل وسایل مورد استفاده قرار میگیرد.
- مارک ۲۵ (معروف به Striker): ساخته شده برای ساخت و تعمیر خیابانهای شهر.
- مارک ۲۲ (معروف به Hot Rod): این زره قرار بود نسخهای جدید و آزمایشی برای War Machine باشد. اما پیش از تکمیل شدن، نابود میشود.
- مارک ۱۶ (معروف به Night Club): هیچ نکته عجیب و خاصی معرفی نشده است.
- مارک ۴۰ (معروف به Shotgun): شلیککنندههای پلازمای قدرتمند و پیشرفته که از نام آن معلوم است مانند گلوله شاتگان عمل میکنند.
از منعکس کردن علاءالدین تا اشاره مستقیم به فیلمهای Star Wars
تونی از زره خراب مارک ۴۲ برای زندانی کردن و منفجر کردن کیلیان استفاده میکند. در واقع استارک اجازه میدهد تا آلدریچ، حتی برای لحظهای کوتاه، بار مسئولیت ظاهراً بیانتهای تونی را حس کند. شباهتهای جالبی میان این پایان مبارزه و درگیری میان جعفر و علاءالدین وجود دارند. در هر دو نبرد، پروتاگونیست با دادن قدرتی که آنتاگونیست تاکنون به دنبال آن بوده پیروز میشود. زره آخری که میبینیم مارک ۸ است که اولین زره پس از وقایع The Avengers میباشد. پپر با نابود کردن این لباس آهنین، به صورت نمادین، ریشه مشکلات استارک را نابود میکند. تونی دست کیلیان را قطع میکند؛ فایگی با اضافه کردن قطع شدن دست به تمامی فیلمهای فاز دوم مارول به جهان Star Wars ادای احترام کرده است. دکتر وویی که استارک در اوایل فیلم نادیده گرفت، در نهایت مسئولیت عمل جراحی او را به عهده میگیرد.
اگر صحنه پس از تیتراژ و مقدمه فیلم را کنار هم قرار دهیم، متوجه میشویم که تونی راوی قابلاعتمادی نیست و سکانس آخر که درباره کنار گذاشتن آیرون من بوده، احتمالاً فانتزی استارک است. به همین دلیل تمامی عناوین بعدی این تصمیم بزرگ او را نادیده میگیرند. امیدوارم که از این قسمت بررسی جزئیات عناوین جهان سینمایی مارول لذت برده باشید. در صورتی که به مطالعه جزئیات فیلم پایانی فاز یک مارول علاقه دارید، وارد این لینک شوید.
منبع: گیمفا